قالب وبلاگ
نويسندگان
لوگو همسنگران

ناوشکن ، نگاه حیدری توست ...

از آن سر دنیا نشسته اند و دوربینهای لیزری کار گذاشته اند و عکس و فیلم از در و دیوار می گیرند تا بلکه بتوانند راهی به شناخت این معمای غامض ببرند !

اما نمی توانند ...

سی و چهار سال است که نمی توانند ...

و ما شیداییان و دلباختگان ولایت هر یک به قدر و فهم خویش ادراک می کنیم.

بعضی هامان نمی دانستیم ، هیچ نمی دانستیم و در این جهل گسترده مانده بودیم و همین جهل سبب می شد گاهی حنجره شیطان گردیم ...

بعضی هامان از ابتدا می دانستیم و هم باور داشتیم ولی شاید گهگداری وسواس شیاطین کارگر می افتاد و زانوان ایمانمان سست می شد ...

بعضی دیگر اما موقن بودیم ، هم می دانستیم و هم باور داشتیم هم بر این باور استقامت می کردیم ...  

بعضی دیگر که جداً از ما نیز نبودند ، می دانستند اما عداوت و خصومت می کردند و هر آنچه آب بود به آسیاب دشمن می ریختند تا منافع پست و حقیر دنیوی خود را تامین کنند ...

تا آنکه غبار های فتنه همه جا را در بر گرفت و دیگر شب از روز قابل تشخیص نبود .

تا آنکه امتحان الهی مقرر گردید تا مرد را از نامرد جدا سازد .

تا آنکه دستور فرقان نازل شد .  

دیگر نیازی نبود لباس خوب و باطل ، جامه حق بپوشد و حق و یارانش تنها و غریب در کنج انزوا بسوزند و دم بر نیاورند ...

غبار فتنه به سرعت همه جا را در بر گرفت و پوشاند و به فرموده خودت در هجوم غبار ها همیشه همه چیز مبهم و نامعلوم است

تا آن غبار کنار برود و حقیقت عیان گردد و مرد و نامرد مشخص شوند.

آن روز است که عیار مردانگی بالا می رود و غیرت و شرافت و آزادگی خریدار می یابد.

و تو تمام این ها را می دانستی و از مدتها قبل انذار می دادی اما گوش شنوایی نبود ...

تا آنکه از صفین گفتی و پرده ها یک یک کنار رفت...

آنان که استقامت کرده بودند ، همانان که موقن بودند و باورشان ناب و اصیل بود تنها کسانی بودند که مرد این میدان بودند ...

و دیگران که باور نداشتند یا اگر داشتند کم بودند بعد از فرو نشستن غبار فتنه ها ، موقن شدند .

اما برای ما که کلام تو حجت بود .


برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 22 / 11 / 1391برچسب:, ] [ 10:1 ] [ الهام انصاری ] [ ]

اي دو چشمانت چراغ شام يلداي همه
آفتاب صورتت خورشيد فرداي همه

اي دل دريايي‌ات کشتي نشينان را اميد
وي نگاه روشنت فانوس درياي همه


اي بيان دلنشينت بارش باران نور
وي کلام آتشينت آتش ناي همه


خنده‌هاي گاه‌گاهت خنده خورشيد صبح
شعله لرزان آهت شمع شبهاي همه


قامتت نخل بلند گلشن آزادگي
سرو سرسبزي سزاوار تماشاي همه

گر کسي از من نشاني از تو جويد،گويمش
خانه‌اي در کوچه باغ دل، پذيراي همه


لاله زار عشق يکدم بي گل رويت مباد
اي گل رويت بهار عالم آراي همه
                                                      حداد عادل


برچسب‌ها: <-TagName->
[ 22 / 11 / 1391برچسب:, ] [ 10:0 ] [ الهام انصاری ] [ ]

رهبر من نور چشمان من است / عشق او آیین و ایمان من است

ذوالفقار حیدری در دست او / طاعتش میثاق و پیمان من است

سیدی از نسل پاك فاطمه / هم ز نسل شیر یزدان من است

در ولایت وارث آل نبی / جانشینی از امامان من است

همچو مه تابد به قلب شیعیا ن / نائب خورشید پنهان من است

در هدایت سوی حق آرد مر ا / این هدایت سمت قرآن من است

دوستانش دوست می دارم همی / دشمن او دشمن جان من است

آنكه مهر او ندارد در وجو د / بی گمان همكیش نادان من است

در سخن چون ابر می بارد به دل / در كویر خشك باران من است

در حضورش موج دریا دیده ام / در كلامش راحت جان من است

در نگاهش غرق دریا می شو م / واژه هایش در و مرجان من است

قلب تارم را صفایی می دهد / جامع فكر پریشان من است

من مرید آن دل وارسته ام / او مراد و پیر عرفان من است

بوی یوسف می دهد پیراهنش / گرچه خودیعقوب كنعان من است

من چو بلبل او چو باغ پر زگل / من چوبرگ او سرو بستان من است

آرزوی دیدنش دارم به دل / در فراقش شهر زندان من است

ای خوش آن روزی كه بینم رهبرم / ساعتی در خانه مهمان من است

هرگز ای یاران دعایش می كنید / شب نمازش ذكر یاران من است

روی خوبش با دو چشمت دیده ای / چهره اش چون ماه تابان من است

غرق دریای تهاجم را چه غم / ناجی كشتی ز طوفان من است

گر چه دشمن نقشه ها دارد بسی / حامی او حی سبحان من است

در امانت او ‹‹ امین ›› انقلا ب / در شجاعت شیر میدان من است

راه او باشد ره پیر خمین (ره) / رهرو راه شهیدان من است

افتخار ما بود ‹‹ سید علی ››/ سرور من جان جانان من است

چون فقیه وعالم است ودین شناس / مرجع تقلید دوران من است

روز ششم ماه تیر از سال شصت / رهبرم جانباز ایران من است

ای خداوندا نگهدارش تو باش / چون دعای او نگهبان من است

شعر امروزم كه وصف رهبر است / بهترین اشعار دیوان من است

پیروانش نی به پاكستان و هند / درفلسطین است و لبنان من است

گوئیا مهدی(عج) چنین گوید كه او / بهترین اصحاب و یاران من است

حمید رضا فاطمی   

 


برچسب‌ها: <-TagName->
[ 22 / 11 / 1391برچسب:, ] [ 9:45 ] [ الهام انصاری ] [ ]

یارب به علـــــــــی و میــــثم تمارش
یارب به حســین و تشنه لب،انصارش
هر کس که بد ســیدعلی می خواهد
این سال جدیــــــد، از زمــین بردارش

****************

صد شکر که دستان ولی بر سر ماست
دستان اباالفضـــــــل علــی یاور ماست
ما فاتح فتـــــــــــــنه های دورانیم چون
سید علی خامنه ای رهبــــــــر ماست

****************

من قلب سیاه ظالمان می شکنم
دست طمع معاندان می شکنم
گر خامنه ای حکم جهــــــادم بدهد
کاخ ستم کل جهان می شکنم

****************

ما هستـی خویش به ولــی می بازیم
عشقی که به عشق ازلــی می بازیم
این بار  امانـــــت که خـــــــدا داد به ما
جانی است که بر سیدعلی می بازیم

منبع:sher-agha.blogfa.com



برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 12 / 11 / 1391برچسب:, ] [ 20:47 ] [ الهام انصاری ] [ ]

روز و شب ما اگر جهنم گردد
شخصیتمان ترور دمادم گردد
ما بسیجیان نمی گذاریم حتی
یک مو زسر خامنه ای کم گردد

****************

قبل از تو دلم گلی کــــه نیکوست نداشت
همچون تو پدر که فاطمی خوست نداشت
از بــس که تــــو مـــاهی پدرم سیدعلی
والله نمــی شود تــــــو را دوست نداشت

****************

تا نور ولا بــه سینه ی ما تابید
نفرت ز منافـــق به دل ما رویید
ما جمله فدایی ولایـت هستیم
تا کور شود هر آنکه نتواند دید

****************

ما شاکر حقیم کــه داریم تو را
توحیدری و چو ذوالفقاریم تو را
ای سیدعلی ، رهبر من آقا جان
هیهات که تنــها بگذاریم تو را

****************

آنان که به ظاهـــــــــر غــــم مــردم دارند
هــم نــــوکر و هم ریــــزه خــور اغــــیارند
تیر همه شان خورده به سنگ چون امت
با رهــــــــبری خامــــــــنه ای بیـــــدارند

****************

نام حسن ، شهرت حسن زاده ای
نـــــور بیــان ، عالـــــــم و آزاده ای
در همه دلها تویـــــی محبوب چون
دل به ره ، سیــــــد علی داده ای

****************

از عشق تو رهـــــــــبرا نمردن ظلم است
در گوشه ی خانه جان سپردن ظلم است
من مقـــلد فاطـــــــــمه ی زهـــــــــــرایم
در راه تو یک سیـــــلی نخوردن ظلم است

****************

راه تو سعادت بخـــــــش، راه دشمنت بیراه
من نباشم آقاجـــــان، درد و دل کنی با چاه
ای خامنه ای مولا، حق مـــــــــــادرت زهرا
چشم دشمنانت کور، دست دشمنت کوتاه

****************

برخون حسین شاه شـــهیدان صلوات
بر روح امام و جـــــــــمع یاران صلوات
همراه امام و شــــــــــهدا می گوییم
بر خامنه ای پیر خــــــــراسان صلوات

منبع:sher-agha.blogfa.com


برچسب‌ها: <-TagName->
[ 12 / 11 / 1391برچسب:, ] [ 20:46 ] [ الهام انصاری ] [ ]

دل را ز بی خودی سر از خود رمیدن است

جان را هوای از قفس تن پریدن است

از بیم مرگ نیست که سرداده ام فغان

بانگ جرس زشوق به منزل رسیدن است

دستم نمی رسد که دل از سینه برکنم

باری علاج شکر گریبان دریدن است

شامم سیه تر است ز گیسوی سرکشت

خورشید من برآی که وقت دمیدن است

سوی تو این خلاصه گلزار زندگی

مرغ نگه در آرزوی پر کشیدن است

بگرفت آب و رنگ زفیض حضور تو

هرگل دراین چمن که سزاوار دیدن است

با اهل درد شرح غم خود نمی کنم

تقدیر قصه دل من ناشنیدن است

آن را که لب به دام هوس گشت آشنا

روزی(امین)سزا لب حسرت گزیدن است


برچسب‌ها: <-TagName->
[ 12 / 11 / 1391برچسب:, ] [ 20:35 ] [ الهام انصاری ] [ ]

ای دل دریایی ات کشتی نشینان را امید

 

ای دو چشمانت چراغ شام یلدای همه


آفتاب صورتت خورشید فردای همه


ای دل دریایی ات کشتی نشینان را امید


وی نگاه روشنت فانوس دریای همه


ای بیان دلنشینت بارش باران نور


وی کلام آتشینت آتش نای همه


خنده های گاه گاهت خنده خورشید صبح


شعله لرزان آهت شمع شب های همه


قامتت نخل بلند گلشن آزادگی


سرو سرسبزی سزاوار تماشای همه


گر کسی از من نشانی از تو جوید، گویمش


خانه ای در کوچه باغ دل ، پذیرای همه


لاله زار عشق یکدم بی گل رویت مباد


ای گل رویت بهار عالم آرای همه 

 منبع سایت رجانیوز

 

ا


برچسب‌ها: <-TagName->
[ 12 / 8 / 1391برچسب:, ] [ 20:25 ] [ الهام انصاری ] [ ]

ديشب اين طبع، بي‌قرار شما


خواست عرض ارادتي بكند


دست كم از دل شكسته‌تان


واژه‌هايم عيادتي بكند


***
چشم بد دور، عمرتان بسيار


كس نبيند ملالتان آقا!


ما نمرديم خون دل بخوري


تخت باشد خيالتان آقا!


***
چيست روباه در مصاف شير؟!


چه نيازي به امر يا گفته؟!


تو فقط ابرويي به هم آور


مي‌شود خواب دشمن آشفته


***
هست خاموشي‌ات پر از فرياد


در تو آرامشي است طوفاني


«الذي انزل السكينه» تو را


كرده سرشار از فراواني


***
واژه‌ها از لبت تراويدند


پرصلابت، پرعاطفه، پرشور


آفريدند در دل مردم


عزت، آمادگي، حماسه، حضور


***
اين حماسه همه ز يمن تو بود


گرچه از آن مردمش خواندي


رهبرا! تا ابد ولي محبوب


در دل عاشقان خود ماندي


***
سهم دلدادگان تو سلوي


قسمتِ دشمنان تو سجيل


رهبري نيست در جهان جز تو


كه ز امت چنين كند تجليل


***
نسل سوم چو نسل اول هست


با شعف با شعور با باور


جاري است انقلاب چون كوثر


هان! «فصل لربك وانحر»


***
گرچه در باغ سينه‌ات داري


لطف‌ها، مهرها، محبت‌ها


گفتي اما نمي‌روي چو حسين


تا ابد زير بار بدعت‌ها!


***
ناگهان در نماز جمعه شهر


عطر محراب جمكران گل كرد


بغض تو تا شكست بر لب‌ها


ذكر يا صاحب الزمان (عج) گل كرد


***
جان ايران! چه شد كه جانت را


جان ناقابلي گمان كردي؟!


آبروي همه مسلمانان
اشك ما را چرا درآوردي؟!


***
جسم تو كامل است، ناقص نيست


مي‌دهد عطر يك بغل گل ياس


دستت اما حكايتي دارد...


رَحِمَ اللهُ عَمِي العباس!

 


برچسب‌ها: <-TagName->
[ 12 / 11 / 1391برچسب:, ] [ 20:14 ] [ الهام انصاری ] [ ]

شبی دیدم تو را که آیه بودی
و با آیینه ها همسایه بودی
کنار نخل های نور بودی
تو هم موسای کوه طور بودی
به راه افتادی و من می دویدم
صدای پای باران می شنیدم
تو باران بودی و سجاده بودی
به پای خیمه ای افتاده بودی
درون خیمه یک مهتاب بود و...
دو چشم خیس تو بی تاب بود و...

***
رسیدی و تو را خوشحال کردند
به گرمی از تو استقبال کردند
دگر چشم من اینجا را نمی دید
که قطره عمق دریا را نمی دید
ولی قول وغزل را می شنیدم
و طعمی از عسل را می چشیدم
شنیدم که تو را رهبر صدا زد
تو را هم مالک اشتر صدا زد
تو هم گفتی : که همراز تو هستم
قبولم کن! که سرباز تو هستم

***

و می فرمود: باید باشی ای مرد!
اگر ما نیستیم؛ اما تو برگرد
تو برگرد و کنار ایل ما باش
نماد انتظار ایل ما باش
تو باید باشی و مردم بدانند
که با عشق به تو ندبه بخوانند

 

رحمت نوازني

 



برچسب‌ها: <-TagName->
[ 12 / 11 / 1391برچسب:, ] [ 20:10 ] [ الهام انصاری ] [ ]

اي وصيّ امام عشق!

از کتاب‌های درسی آن سال‌ها، فقط صفحه‌ی اول‌شان یادم هست و او که امیدش به ما دبستانی‌ها بود.

حالا بزرگ شده‌ایم آقا…! حال امیدتان چطور است؟!…

در ایام آغاز ولایت سید علی خامنه‌ای، فقط‌ جای این متن از سید مرتضی است. نه؟!

 عزيزِ ما، اي وصيّ امام عشق!

آنان كه معناي «ولايت» را نمي‌دانند، در كارِ ما سخت درمانده‌اند؛ امّا شما خوب مي‌دانيد كه سرچشمه‌ي اين تسليم و اطاعت در كجاست.

خودتان خوب مي‌دانيد كه چقدر شما را دوست مي‌داريم و چقدر دلمان مي‌خواست آن روز كه به ديدارِ شما آمديم، سر در بغلِ شما پنهان كنيم و بگرييم.

ما طلعتِ آن عنايتِ ازلي را در نگاهِ شما بازيافتيم. لبخندِ شما شفقتِ صبح را داشت و شبِ انزواي ما را شكست.

سرِ ما و قدمتان كه وصيّ امام عشق هستيد و نايبِ امام زمان(ع)

سيّد شهيدانِ اهلِ قلم، شهيد سيّد مرتضي آويني

 


برچسب‌ها: <-TagName->
[ 7 / 11 / 1398برچسب:, ] [ 17:18 ] [ الهام انصاری ] [ ]
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد
.: web Themes By shiaweb :.
درباره وبلاگ

سلام بر تو اي رهبر غريبم، سلام بر تو نايب امام غايبم، سلام بر تو كه از سلاله ي پاك رسول الله اي، سلام بر تو كه بوي خميني ميدهي، سلام بر تو كه يادآورخون شهدايي، رهبر من سلام، ميدانم وقتي اشك بر چشم آوردي و جانت را ناقابل ناميدي من و امثال من كه ادعاي اين را داريم كه پيروت هستيم بايد ميميرديم اما فقط نظاره گربوديم و فرياد زديم جانم فداي رهبر اماكدام فدايي؟؟؟؟ چه صبري داري آقاي من.صبرت مرا ياد صبر علي ع مي اندازد كلامت خطابه هاي رسول ا... را يادمان مي آرد. لبخندت شكفتن شكوفه هاي بهاري را برايم متجلي ميسازد گفتيم خوني كه در رگ ماست هديه به توست اما حتي حرفهايت را نشنيديم و فقط... ميدانم آقاي من،دلت را سوزانديم. رهبرم.ميبخشي ما را؟؟؟
طراح قالب
امکانات وب
ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 8
بازدید ماه : 183
بازدید کل : 9785
تعداد مطالب : 100
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1